شکارچی کلمه ها

شکارچی کلمه ها

توی جاده های پیچ در پیچ کوهستانی که سفر کرده باشید حتمن اتفاق افتاده که توی یک پیچ یک هو جاده می پیچد و یا یک هو توی یک سراشیبی می افتید یا منظره ی اطراف تغییر میکند انگار که وارد جاده ی دیگری شده اید . زندگی هم همین طور است . یک روزها و ماه ها و سال هاو اتفاق هایی در زندگی هست که حکم همین پیچ ها را دارد .
بیست و هشت سالگی برای من یکی از همین پیچ ها ست .
پادکست شخصی من در تلگرام : رادیو موج سرگردان
Telegram.me/radiomojesargardan

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

شصت و سوم

يكشنبه, ۳ بهمن ۱۳۹۵، ۰۴:۵۸ ب.ظ

گلشیری یه داستان داره ،پرنده فقط پرنده بود. درباره مردم شهری که درخت ها و طبیعت وحیوون ها رو بیرون می‌کنن و یه شهر تازه می‌سازن‌. اما چند وقت بعد یه قناری زرد پیدا میشه. مردم دوباره یاد قدیم می‌افتن که بارون بود ،درخت بود اما مامورا که میبینن مردم هوایی شدن،برای کشتن قناری مردم رو از دروازه ها بیرون می‌کنن و همه ی شهر رو سم میزنن که قناری بمیره. بعد دروازه هارو باز میکنن که ملت برگردن تو همون شهر آهنی. اما می‌بینن که هیچ‌کی پشت دروازه ها نیست. همه‌ی مردم رفتن. 

شاید ما هم باید دروازه ی شهرمون رو ، دنیایی که ساختیم رو ، دنیایی که برامون ساختن رو ببندیم و بریم پی دنیایی که خودمون بسازیمش! همون جوری که خودمون می‌خوایم! یا لااقل اجازه‌ی تغییرش رو داشته باشیم. همون‌جور که دلمون می‌خواد.

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۵/۱۱/۰۳
  • ۱۴۰ نمایش
  • هانیه علیزاده

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی