شکارچی کلمه ها

شکارچی کلمه ها

توی جاده های پیچ در پیچ کوهستانی که سفر کرده باشید حتمن اتفاق افتاده که توی یک پیچ یک هو جاده می پیچد و یا یک هو توی یک سراشیبی می افتید یا منظره ی اطراف تغییر میکند انگار که وارد جاده ی دیگری شده اید . زندگی هم همین طور است . یک روزها و ماه ها و سال هاو اتفاق هایی در زندگی هست که حکم همین پیچ ها را دارد .
بیست و هشت سالگی برای من یکی از همین پیچ ها ست .
پادکست شخصی من در تلگرام : رادیو موج سرگردان
Telegram.me/radiomojesargardan

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

۱ مطلب در دی ۱۳۹۵ ثبت شده است

یک جایی توی زندگی باید دری ، پنجره ای ، درزی چیزی باشد. درست وقتی جایت گرم و نرم است و آرامش مثل فیلم های تکراری تلویزیون پشت سر هم توی زندگی ات پخش می شوند، وقتی اندوه پشت هفت کوه و هفت دریا زنجیر شده است، یک چیزی شبیه سوز سردی که از درز در، توی اتاقِ گرم زمستان سَرک می‌کشد، توی زندگی‌ات می‌پیچد. سوزی که سردت می کند و یک‌هو می‌لرزی. قدیم ترها مادربزرگم می گفت اینجور وقت ها عزراییل ازکنار آدم‌ها رد می شود. عزراییل هم که نباشد، رِشکِ پَریِ بی رحمی است که توی هفت آسمان یکی از آن هم زیاد است. یکی کافی است که شور نگاه کند به خوشی ها و مثل سوز سرد زمستان ها بپیچد توی زندگی. اما هر جا پری هست، رشک پری هم هست. دیو هم هست. 


  • هانیه علیزاده