شکارچی کلمه ها

شکارچی کلمه ها

توی جاده های پیچ در پیچ کوهستانی که سفر کرده باشید حتمن اتفاق افتاده که توی یک پیچ یک هو جاده می پیچد و یا یک هو توی یک سراشیبی می افتید یا منظره ی اطراف تغییر میکند انگار که وارد جاده ی دیگری شده اید . زندگی هم همین طور است . یک روزها و ماه ها و سال هاو اتفاق هایی در زندگی هست که حکم همین پیچ ها را دارد .
بیست و هشت سالگی برای من یکی از همین پیچ ها ست .
پادکست شخصی من در تلگرام : رادیو موج سرگردان
Telegram.me/radiomojesargardan

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

۱ مطلب در تیر ۱۳۹۵ ثبت شده است

چهل و یکم

۲۸
تیر

حامی ! 

از اون کلمه ها که تو ذهن هرکسی ممکنه یه مفهوم داشته باشه ! 

داشتن حامی کسی که آدم بدونه وقتی گیر می کنه یکی هست که بتونه بره سراغش یا بخواد به دادش برسه می تونه یه حس خوب باشه ولی نبودنش حتمن یه حس کوفته ! 


این که بدونی دقیقه نود یه کاری گیر افتادی به هرکی زنگ بزنی یا از هرکی کمک بخوای اتفاقی نمیافته خیلی بده ! این که گوشی رو بر می داری و میخوای زنگ بزنی بعد یه کم فکر می کنی میگی به جهنم ! هر چی میخواد بشه بشه ، زنگ بزنم که فلانی و فلانی نیان به کمکم تازه حرص اونم بخورم ؟ 


فقط یه بار ، فقط یه بار این حس خوب رو لمس کردم ! یه تصادف الکی ولی زنگ زدم به همکارم گفتم دیر میرسم یه همچین اتفاقی افتاده ! واقعن مثل سوپرمن چنان ظاهر شد و همه چیز رو حل کرد و چنان از من دفاع کرد که تمام مدت مثل شخصیت های انیمه ها اشک توی چشمام موج میزد از خوشحالی ! از اون حس خوب که خودت تنهایی مجبور نیستی همه کارارو انجام بدی! کسی به تو نمی گه همه ش تقصیر توعه ! 

اصلن همین که یکی باش به ادم بگه تو مجبور نیستی همه کارهارو خودت انجام بدی همین خودش یه خوشبختیه ! 


غر میزنم ؟ 

دوست دارم  . وبلاگ خودمه . دلم میخواد .

  • هانیه علیزاده