شکارچی کلمه ها

شکارچی کلمه ها

توی جاده های پیچ در پیچ کوهستانی که سفر کرده باشید حتمن اتفاق افتاده که توی یک پیچ یک هو جاده می پیچد و یا یک هو توی یک سراشیبی می افتید یا منظره ی اطراف تغییر میکند انگار که وارد جاده ی دیگری شده اید . زندگی هم همین طور است . یک روزها و ماه ها و سال هاو اتفاق هایی در زندگی هست که حکم همین پیچ ها را دارد .
بیست و هشت سالگی برای من یکی از همین پیچ ها ست .
پادکست شخصی من در تلگرام : رادیو موج سرگردان
Telegram.me/radiomojesargardan

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

۱ مطلب در خرداد ۱۳۹۷ ثبت شده است

Challenge

۲۹
خرداد

برای معنی کلمه challenge  نوشته اند : دعوتی برای افراد که برای شرکت در یک رقابت انجام میشه و باعث میشه که افراد قوی تر مشخص بشن.
یک کلمه ی دیگر هم وجود دارد به نام Self-challenge.  یعنی یک هدف برای خودت آن بالا بالاها قرار بدهی و برای رسیدن به آن تلاش کنی. این تلاش ذهن و بدنت را در راستای آن هدف رشد می دهد. اگر خوب تمرکز و تلاش کنی ، مهارت های تازه هم یاد میگیری. 
وسط سقف سفید و یک دست خانه مان یک لوستر شش شعله ی کوچک بود که حالا دیگر نیست. نیست چون برادر کوچک‌ترم همه ی تلاشش را کرد که دستش به آویزهای این لوستر برسد. از مدرسه که برمیگشت کفش هایش را در آورده و نیاورده می‌دوید و پرش بلند میزد که دستش برسد به لوستر.اما نمی رسید. بعد از یک سال و چند ماه  خودش لوستر را باز کرد. با یک صندلی زیر پاهایش، باقی مانده ی لوستر را باز کرد. آنقدر پرید و پرید و پرید که قدش بلند شد. از اول هم همین را می خواست. آخرها از لوستر جا چراغی هایش مانده بوده و سیمی که به سقف وصلش کرده بود. همه ی آویزهایش افتاده بودند. اول نوک انگشت هایش به سر آویزهای لوستر خورد. بعد بالاتر رفت و بالاتر.
برادرم برای خودش چالش گذاشته بود که دستش برسد به بالای لوستر. به چراغ هایش که مثل سر بستنی قیفی تاب خورده بودند. 
حالا قدش از همه ی ما بلندتر است. 

باید بگردم لوستر خودم رو پیدا کنم. 

  • هانیه علیزاده