شکارچی کلمه ها

شکارچی کلمه ها

توی جاده های پیچ در پیچ کوهستانی که سفر کرده باشید حتمن اتفاق افتاده که توی یک پیچ یک هو جاده می پیچد و یا یک هو توی یک سراشیبی می افتید یا منظره ی اطراف تغییر میکند انگار که وارد جاده ی دیگری شده اید . زندگی هم همین طور است . یک روزها و ماه ها و سال هاو اتفاق هایی در زندگی هست که حکم همین پیچ ها را دارد .
بیست و هشت سالگی برای من یکی از همین پیچ ها ست .
پادکست شخصی من در تلگرام : رادیو موج سرگردان
Telegram.me/radiomojesargardan

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

۱ مطلب در دی ۱۳۹۶ ثبت شده است

هفتادم

۲۳
دی


صبح هنگام زنی بودم پشیمان از همه ی کرده هایش!مضطرب و غمگین به خاطر چیزهایی که از آن ها گذشته است.
ظهر هنگام گمشده در سکوتی بی نهایت در آغوشی گرم. 

عصر چشم هایم از قرمزی آفتاب توی افق های دور پر از اشک و شب هنگام زنی شدم که قرار بود فردا صبح آفتاب را از دل سیاهی شب بیرون بکشد. 


  • هانیه علیزاده