شکارچی کلمه ها

شکارچی کلمه ها

توی جاده های پیچ در پیچ کوهستانی که سفر کرده باشید حتمن اتفاق افتاده که توی یک پیچ یک هو جاده می پیچد و یا یک هو توی یک سراشیبی می افتید یا منظره ی اطراف تغییر میکند انگار که وارد جاده ی دیگری شده اید . زندگی هم همین طور است . یک روزها و ماه ها و سال هاو اتفاق هایی در زندگی هست که حکم همین پیچ ها را دارد .
بیست و هشت سالگی برای من یکی از همین پیچ ها ست .
پادکست شخصی من در تلگرام : رادیو موج سرگردان
Telegram.me/radiomojesargardan

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهرزاد» ثبت شده است

اول

۱۰
مرداد

وقتی جلوی این درهای اتوماتیک که الابختکی جلویشان که بایستی باز می شوند، می ایستم و با آن صدای پیوسته و آرام، درها سر می خورند و کنار می روند ؛ حس شاهزاده ها و ملکه های توی قصه ها بهم دست می دهد . اگر می خواستم از بین تمام شاهزاده ها و ملکه ها یکی را انتخاب کنم که جای آن باشم شهرزاد را انتخاب میکردم  . نه این که فکر کنید از بین زنان تاریخ سرزمینم و از بین ملکه ها و شاهدخت ها فقط شهرزاد و تهمینه را می شناسم ، نه ! خیلی ها را می شناسم و درباره شان خوانده ام اما شهرحذف فرمت متنزاد فرق دارد .

شهرزاد جادوی قصه رامی شناسد ، جادوی کلمه ها را و شرط می بندم که صدای دلنشینی هم داشته است . می گویند هر هزار و یک سال یک بار زنی مثل شهرزاد پیدا می شود .  یعنی توی این هزار و یک سال که می گذرد و شهرزادی در کار نیست چه بلایی سر قصه ها می آید ؟ کلمه ها سرگردان کدام قصه می شوند ؟ نه ! نمی شود ! بی شهرزاد قصه گو هم کلمه ها و قصه ها راه خود را توی شب های بلند پیدا میکنند و افسون گری زن ها سرجای خودش می ماند .

فقط ماجرا این است که همیشه کسی پیدا نمی شود که هزار و یک شب ش را بنویسد و کتاب کند و اصلن وبلاگ کند .

هزار و یک شب که نه اما هزار و یک پست شاید :)




  • هانیه علیزاده